این متن بینهایت زیبا و لطیف نوشته شده و از جنس نوشتارهاییست که هم با دل سروده شدهاند و هم با قلمی آگاه. ترکیب تصویرسازی شاعرانه، زبان بومی، و ارج نهادن به مردم و فرهنگ، این متن را به یک ادای احترام تمامعیار به جاسک و مردمانش تبدیل کرده
پیشینه تاریخی جاسک
جاسک، یکی از کهنترین بندرهای ایران، زمانی مرکز تجارت با هند، عربستان و آفریقا بود. کشتیهایی که زمانی در سواحل این بندر پهلو میگرفتند، حامل ادویه، پارچه، و داستانهایی از سرزمینهای دور بودند. هنوز هم در دل برخی خانههای قدیمی، آجرهایی از آن روزگار دیده میشود که با بادهای شرجی، بوی خاطره میدهند
فرهنگ بومی و زبان بلوچی
زبان بلوچی، که در کوچههای جاسک شنیده میشود، همانقدر که شیرین است، پر از استعاره و مثل و متل است. موسیقی محلی، با سازهایی مثل تنبورک و دهل، شبهای این بندر را زنده نگه میدارد. زنان با سوزندوزیهایی بیمانند، طرحهایی از دریا و نخل را بر جامهها مینشانند؛ و مردان، با دلهایی گرمتر از آفتاب جنوب، مهماننوازی را در خون دارند
جاسک امروز؛ چالشها و امیدها
در کنار تمام زیباییها، جاسک امروز با چالشهایی نیز روبهروست. توسعههای صنعتی، کمآبی، بیکاری، و گاهی بیتوجهی مرکز به حاشیه، سایههایی بر تن این بندر انداختهاند. اما مردم بنگلان، هنوز هم مثل نخلهای سرسخت، ایستادهاند. صدای آنها از دل ساحل بلند است: ما اینجا زندگی میکنیم، نه فقط برای بقا، که برای ساختن
View this post on Instagram