آتش، بیرحم و سوزان، سرمایه یک روستا را به خاکستر تبدیل کرد. روستای زیارتجاه در آتش بیتوجهی سوخت و این بار نیز ثابت شد که در مناطق دورافتاده، قانون صدای بیاثر است. اما سؤال اینجاست: در کشوری که قانون اساسیاش بر عدالت و رفاه همگانی تأکید دارد، چرا مردم باید تاوان بیقانونی و سوءمدیریت عدهای را بپردازند؟
آتشسوزی در زیارتجاه، صرفاً یک حادثه نیست؛ بلکه نمادی از تبعیض و بیعدالتی است. نمادی از نادیدهگرفتن حقوق شهروندانی که در محرومیت زندگی میکنند و همچنان در انتظار رسیدگی از سوی مسئولان هستند
قانون چه میگوید؟
قانون شهرداریها: شهرداریها موظف به ایجاد و تجهیز سازمان آتشنشانی و ارائه خدمات اطفای حریق در محدوده قانونی خود هستند. مسئولیت نظارت بر عملکرد شهرداریها بر عهده کیست؟
قانون مدیریت بحران: در شرایط بحرانی، تمامی دستگاههای اجرایی موظف به همکاری و هماهنگی برای مقابله با حوادث هستند. چرا این همکاری در زیارتجاه به چشم نیامد؟
صدای مردم زیارتجاه
ما فقط به قانون نیاز داریم. قانونی که از ما محافظت کند. قانونی که به داد ما برسد
سوالات بیپاسخ
چرا سازمان آتشنشانی شهرستان سرباز به موقع در محل حادثه حاضر نشد؟
آیا روستای زیارتجاه در طرح جامع مدیریت بحران شهرستان جایگاهی دارد؟
چه تدابیری برای پیشگیری از حوادث مشابه در آینده اندیشیده شده است؟
چه کسی مسئول جبران خسارات وارده به اهالی روستاست؟
آتشسوزی در زیارتجاه یک آزمون برای مسئولین است. آزمونی که نشان خواهد داد آیا قانون در این سرزمین برای همه یکسان است یا تنها برای عدهای خاص اعتبار دارد
ما همچنان منتظر پاسخ مسئولین هستیم؛ پاسخی که نه تنها زخمهای زیارتجاه را التیام بخشد، بلکه اعتماد مردم به قانون را نیز احیا کند