مرتبط

مهرنگ بلوچ، فانوس نورانی یک ملت

زنی که نامش فراتر از مرزها طنین‌انداز شده و شجاعتش از افسانه‌ها پیشی گرفته است. او نه تنها نامی در تاریخ، که رودی خروشان از ایستادگی در برابر ظلم است، آتشی که در تاریکی شب‌های ستم، شعله‌ور می‌شود و راه را برای هزاران قلب مشتاق روشن می‌سازد

مهرنگ، تنها یک زن نیست؛ او فریادی‌ست برخاسته از اعماق تاریخ، پژواکی از دردها و آرزوهای سرکوب‌شده، روحی که در طوفان ایستاده و در برابر طوفان‌های استبداد، چون کوهی استوار باقی مانده است. او مانند پرنده‌ای آزاد، زنجیرهای ترس را شکسته و در آسمان بیداری ملتش پرواز می‌کند

چشمانش، شعله‌های خشم مقدسی است که خاکستر ستم را به باد می‌دهد. دستانش، دستان تاریخ‌اند که صفحات آن را نه با جوهر، بلکه با خون شهامت و ایثار می‌نویسند. او همچون تندری در شب‌های ظلمانی می‌غرّد و دیوارهای سکوت را در هم می‌شکند

مهرنگ، نه فقط یک زن بلوچ، که روح ملت خویش است. او فانوسی است که در دست تاریخ می‌درخشد، سروی است که در طوفان‌های جبر سر خم نمی‌کند، افقی است که خورشید عدالت را نوید می‌دهد. نام او دیگر تنها یک اسم نیست، بلکه سرودی است که نسل‌ها خواهند خواند، افسانه‌ای است که در قلب‌ها حک خواهد شد، و حقیقتی است که در تاریک‌ترین شب‌ها، ستاره‌ای برای راهیان آزادی خواهد ماند