پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۴ خورشیدی / ۵ ژوئن ۲۰۲۵ میلادی
در بلوچستان، زن بودن تنها به معنای زیستن در چارچوب تبعیض جنسیتی نیست؛ بلکه به معنای تحمل همزمان تبعیض قومی، فقر ساختاری، حذف فرهنگی، و محرومیت از ابتداییترین حقوق انسانی است. در جامعهای که از توسعه محروم مانده و از دایره سیاستگذاریهای جمهوری اسلامی کنار گذاشته شده، زنان بلوچ یکی از فراموششدهترین گروههای اجتماعیاند؛ زنانی که هر روز در سکوت، باری از رنج مضاعف را به دوش میکشند.
محرومیت از آموزش
دسترسی محدود به آموزش، ابتداییترین حق انسانی زنان بلوچ را زیر سؤال برده است. بسیاری از دختران به دلیل نبود مدرسه، معلم زن، ناامنی مسیر یا فشارهای سنتی از تحصیل بازمیمانند. این چرخهی محرومیت آنها را در برابر ازدواجهای اجباری، خشونت خانگی و وابستگی اقتصادی آسیبپذیرتر میسازد.
بحران سلامت و نابرابری درمانی
در حوزه سلامت، زنان بلوچ با بحرانی چندوجهی روبهرو هستند. بالاترین نرخ مرگومیر زنان باردار و نوزادان در ایران به استان سیستان و بلوچستان تعلق دارد. نبود پزشک زن، کمبود امکانات بهداشتی و فاصلهی زیاد تا مراکز درمانی باعث شده بسیاری از زنان برای مراقبتهای ساده یا درمان بیماریهای مزمن، یا سفرهای طاقتفرسا را تحمل کنند یا از درمان صرفنظر کنند.
مقاومت خاموش، مبارزهی پرصدا
با وجود همهی این فشارها، زنان بلوچ ساکت نماندهاند. از مشارکت در جنبش «ژن، ژیان، آزادی» گرفته تا فعالیتهای رسانهای، آموزشی و سیاسی، آنها برای کرامت انسانی و برابری میجنگند. زنانی که شاید در سکوت رسانهای قرار دارند، اما حضورشان قلب تپندهی جنبشهای اجتماعی بلوچ است.
دفاع از حقوق زنان بلوچ، صرفاً موضوعی محلی یا قومی نیست؛ این دفاع، دفاع از کرامت انسانی است. در جهانی که از حقوق بشر سخن میگوید، نباید زنانی را فراموش کرد که تنها به جرم زن و بلوچ بودن، از بسیاری حقوق محروم ماندهاند، اما ایستادهاند—با عزت، با شجاعت، و با امید.