مرتبط

آیا شاهنامه کتاب مقدس و خارج از دایره طنز و انتقاد است؟

تهران – لندن
سه‌شنبه ۴ شهریور ۱۴۰۴ / ۲۶ اوت ۲۰۲۵

✍️ تحلیل از عبدالستار دوشوکی

زینب موسوی، طنزپرداز شناخته‌شده‌ای که پیش‌تر نیز به دلیل شوخی با مسئولان جمهوری اسلامی مدتی در زندان بود، این بار به‌خاطر اجرای طنزی مرتبط با شاهنامه هدف انتقاد شدید طیف‌های گوناگون قرار گرفته است. از مخالفان سیاسی و فرهنگی حکومت گرفته تا برخی مسئولان و نهادهای رسمی، همگی واکنش نشان داده‌اند و دادستانی تهران نیز علیه او اعلام جرم کرده است. این در حالی است که بسیاری از همین افراد در گذشته طنز، هجو یا حتی بیان‌های تند نسبت به دیگر فرهنگ‌ها یا باورهای دینی را روا دانسته‌اند. اکنون پرسش این است که چرا شوخی با شاهنامه برخلاف موضوعات دیگر چنین حساسیتی برانگیخته است؟

شاهنامه به‌عنوان یکی از متون بنیادین حماسی زبان فارسی، نزد بخش بزرگی از فارسی‌زبانان جایگاهی تاریخی و هویتی دارد. اما در میان برخی اقوام ایرانی، از جمله بلوچ‌ها، این اثر همیشه موضوع نقد و بازخوانی انتقادی بوده است. برای نمونه، روایت‌هایی که به زابل و کابل یا سیستان اشاره می‌کنند، به سرزمین افغانستان کنونی بازمی‌گردند. با این حال در سده اخیر تغییرات جغرافیایی و سیاسی متعددی رخ داده است؛ از جمله در سال ۱۳۱۴ خورشیدی نام مناطقی چون حسین‌آباد و قلعه نصیرآباد به «زابل» تغییر یافت و در سال ۱۳۳۶ نیز واژه «سیستان» به ترکیب رسمی استان افزوده شد تا «سیستان و بلوچستان» شکل بگیرد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ نیز این نام به‌صورت کنونی تثبیت شد. این روند، به گفته تحلیلگران، نشانه‌ای از تاریخ‌سازی رسمی و بازتعریف هویت‌های جغرافیایی و تاریخی است.

در متن شاهنامه فردوسی نیز به بلوچ‌ها و سرزمین مکران اشاره‌های مستقیم وجود دارد. برای نمونه در روایتی آمده است که کیخسرو از پادشاه مکران درخواست یاری می‌کند اما او پاسخ منفی می‌دهد و پس از آن سپاهیان ایران به مکران حمله می‌کنند. در این بخش از داستان به تاراج رفتن شهرها و رنج مردم مکران توصیف شده است؛ روایتی که نزد بخشی از جامعه بلوچ همواره محل بحث و نقد بوده است.

این موضوع بار دیگر این پرسش را برجسته کرده است که آیا شاهنامه باید همانند متون مقدس فراتر از طنز، نقد یا بازخوانی انتقادی قرار گیرد، یا همچون هر اثر ادبی و تاریخی دیگر می‌تواند موضوع بررسی و حتی شوخی باشد؟